نمونه‌ای نادر و ناتمام از پرسش‌گری در تاریخ‌نگاری سنتی

ساخت وبلاگ
قطعه زیر متن ترجمه روایتی است از کتاب الارشاد شیخ مفید (چاپ موسسه آل البیت، ج1/ ص83-84). روش انتقادی راوی در این گزارش در تاریخ‌نگاری اسلامی کم‌نظیر است. روایت شکل گفتگویی است و پرسش‌هایی که  شنونده از راوی اصلی می‌پرسد به پرسش‌های انتقادی تاریخ نگاری جدید بی‌شباهت نیستند:

راوى که زید بن وهب است میگوید از ابن مسعود پرسیدم در روز احد که مردم فرار کردند با پیغمبر ص بجز از على ع و ابو دجانه و سهل بن حنیف دیگرى باقى نماند؟ جواب داد بلکه بجز از على ع دیگرى باقى نماند و پایان کار معدودى که نخستشان عاصم بن ثابت و ابو دجانه و سهل بودند بازگشتند و طلحة بن عبید اللَّه هم بدیشان ملحق گردید
پرسیدم ابو بکر و عمر کجا بودند؟! گفت آنها از جمله کسانى بودند که براى نگهدارى جان عزیز خود میکوشیدند و فرار را بر قرار انتخاب کرده بودند.
گفتم عثمان کجا بود؟ گفت او پس از سه روز پیدا شد.
رسول خدا بدو فرمود اکنون که کار از کار گذشت آمده.
از او پرسیدم خودت در آن روز کجا بودى؟ گفت من هم در اندیشه نجات خودم بودم گفتم پس از کجا و چه کسى این قضایا را نقل میکنى؟ گفت عاصم و سهل بمن خبر دادند گفتم پایدارى على ع در آن روز از جمله کارهاى شگفت‏آور است گفت نه تنها تو از کار وى تعجب میکنى بلکه فرشتگان آسمان بشگفت آمدند مگر نشنیده ‏اى در روز احد وقتى که کار مسلمانان بدینجا رسید جبرئیل‏
همچنان که بطرف آسمان بالا میرفت میگفت‏
 «لا سیف الا ذو الفقار و لا فتى الا على»
شمشیر منحصر به ذو الفقار و جوان منحصر بعلى ع است. پرسیدم از کجا دانستند که این عبارت را جبرئیل بیان کرده.
گفت صدائى باین عبارت در آسمان بلند شد که همه مردم شنیدند، از پیغمبر ص پرسیدند این صدا از کیست؟ فرمود از جبرئیل. (الارشاد/ ترجمه محمد باقر ساعدی/ ص 76-77)
در سنت تاریخ نگاری اسلامی،‌ تاریخ‌نگار مسلمان، بیشتر به وثاقت راوی توجه می‌کرد و کمتر درباره صحت ادعای او پرسش می‌کرد و نپرسیدن همین چند پرسش ساده که در این متن به شکلی استثنایی پرسیده شده است، خلاء بزرگ روش‌شناختی تاریخ نگاری سنتی مسلمانان است؛ پرسش‌هایی مانند اینکه راوی چگونه و در چه زمان و مکانی، داستانی را که مدعی دیدن آن است دیده یا شنیده و اینکه آیا ادعای او ممکن است؟ چه بسیار روایات نقل شده از راویانی که اصلا امکان تجربه واقعه را نداشته اند و چه بسیار روایاتی که ماجرای خلوت خانه یک شخص را گزارش می‌کنند یا از گفتگویی پنهانی و محرمانه بین او و دیگری خبر می‌دهند بی آنکه کسی بداند این وقایع پنهانی چگونه سر از کتاب‌های تاریخی در آورده اند؟
در همین متن، و تنها با فاصله چند سطر روایتی آمده که راوی در آن از مضمون گفتگوی پیامبر با جبرئیل خبر می‌دهد، و نویسنده و هیچ یک از راویان این پرسش را مطرح نمی‌کنند که گفتگوی پیامبر با جبرئیل چگونه برای فرد سومی قابل فهم بوده است؟ یعنی دقیقا پرسشی که در روایت قبلی طرح شده، در این روایت به کلی نادیده گرفته می‌شود. 
حتی در خود همین روایت نیز  پرسش‌‌گری ناتمام است. شنونده پرسش‌گر ناگاه در برابر آخرین توضیح راوی (که خود آبستن پرسش‌های تازه است) سکوت می‌کند و تمام، پرده بالا می‌رود و شخصیت‌ها ناپدید می‌شوند. حقیقت بر ملا شده است!
پرسش از سرچشمه جعل در تاریخ نگاری اسلامی...
ما را در سایت پرسش از سرچشمه جعل در تاریخ نگاری اسلامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahistocritique9 بازدید : 270 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 11:49